جدول جو
جدول جو

معنی قزل قشلاق - جستجوی لغت در جدول جو

قزل قشلاق
(قِ زِقِ)
دهی از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری تکاب و 12 هزارگزی خاور راه ارابه رو نصرت آباد به تکاب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل سالم. سکنه 823 تن. آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات، بادام، حبوبات، کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَزْ)
دهی جزء دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران واقع در 13 هزارگزی جنوب باختر کرج و یکهزارگزی راه فرعی اشتهارد به کرج. موقع جغرافیایی آن جلگۀ معتدل. سکنه 89 تن. آب آن از رود خانه کرج و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، چغندرقند، قلمستان. شغل اهالی زراعت است. ماشین میتوان برد. در بهار ایل میش مست حدود این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ یَ قِ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، سکنۀ آن 147 تن. آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات، نخود و بزرک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ قَ عَ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 37 هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 24هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 50 تن. آب آن ازرود خانه آیدوغموش و محصول آن غلات، نخود، بزرک، برنج. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قِ)
دهی از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع در 34هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 8 هزارگزی باختر راه ارابه رو میاندوآب به بناب. موقع جغرافیایی آن جلگه و باطلاق و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 313 تن. آب آن از زرینه رود و چاه و محصول آن غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ قَ)
دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ قَ عَ)
دهی جزء دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران واقع در 13 هزارگزی جنوب باختری کرج و 1 هزارگزی راه فرعی اشتهارد به کرج. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀآن 89 تن. آب آن از قنات و رود خانه کرج و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، چغندرقند، قلمستان. شغل اهالی زراعت است. ماشین میتوان برد. در بهار ایل میش مست به حدود این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ قَ عَ)
دهی از دهستان ارس کنار بخش پلدشت شهرستان ماکو در 36500 گزی جنوب خاوری پلدشت. موقع جغرافیایی آن جلگه و کنار ارس و هوای گرمسیر مالاریایی است. سکنه 500 تن. آب آن از رود ارس و چشمه و محصول آن غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو به پلدشت دارد، و میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا